نظرات شما عزیزان:
امیر
ساعت22:32---4 شهريور 1393
من تو بچگی با یه دختر هم کلاس بودم از همون بچگی خیلی ازش خوشم میومد اما روم نمی شد بهش بگم تا اینکه یه روز خودش اومد گفت میای باهم باشیم منم گفتم باشه اما یه روز بعد نظرم عوض شد گفتم تو باید دست نخورده باقی بمونی چون واقا حیف بود الان 15 سال از اون ماجرا میگزره و من هنوزم عاشقشم
این خاطره مال یه بنده خداست که از دوستای نزدیکه
دوستم یه نفرو خعلی دوس داشت یه چیزی نوشتم شما یه چیزی میخونید
خلاصه هر چی مابش گفتیم این بدرد تو نمیخوره
ازتو خعلی پایین تره ترو اصلا نمیخاد به بازیت گرفته باور نمیکرد که نمیکرد
حتی وقتی هم قهر میکردن این دوسته من بود که باید میرفت منت کشی
دوستم چقد برای هر مناسبت با اینکه دختر بود و دستش تو جیب باباش بود هدیه میخرید.. اما اون هیی به هیچی
فقد یه عطر به دوستم داد که اونم دوستم بزور ازش گرفت
یعنی خدا میدونه چقد این دختر گریه کرد غصه خورد با اینو اون دعواش شد
پشت سرش چقد روزنامه حرف درست کردن اما بازم دست نکشید
اسم پسر رو تک تک بدنش حکاکی کرد ..
اخرش که چی؟؟!!!
بنظرتون بهم رسیدن یانه؟؟
پسره گف میخام برم سربازی خدافز برو از زندگیم بیرون از ستت خسته شدم توله سگ
دوستم یه نفرو خعلی دوس داشت یه چیزی نوشتم شما یه چیزی میخونید
خلاصه هر چی مابش گفتیم این بدرد تو نمیخوره
ازتو خعلی پایین تره ترو اصلا نمیخاد به بازیت گرفته باور نمیکرد که نمیکرد
حتی وقتی هم قهر میکردن این دوسته من بود که باید میرفت منت کشی
دوستم چقد برای هر مناسبت با اینکه دختر بود و دستش تو جیب باباش بود هدیه میخرید.. اما اون هیی به هیچی
فقد یه عطر به دوستم داد که اونم دوستم بزور ازش گرفت
یعنی خدا میدونه چقد این دختر گریه کرد غصه خورد با اینو اون دعواش شد
پشت سرش چقد روزنامه حرف درست کردن اما بازم دست نکشید
اسم پسر رو تک تک بدنش حکاکی کرد ..
اخرش که چی؟؟!!!
بنظرتون بهم رسیدن یانه؟؟
پسره گف میخام برم سربازی خدافز برو از زندگیم بیرون از ستت خسته شدم توله سگ
راشد
ساعت16:06---26 مرداد 1393
چه وب قشنگی داری
پاسخ:مرسی از نظر خوبت
پاسخ:مرسی از نظر خوبت